جغرافيای انسانی و طبیعی " فريمان"

متن مرتبط با «رمضان» در سایت جغرافيای انسانی و طبیعی " فريمان" نوشته شده است

ماه رمضان

  • سحرهای ماه رمضان ،در شهر فریمانبرای روزی ۴۰ تومان ؛بعد از صرف سحریموقعی که اللهم انی اسئلک ....(دعای سحر)از بلندگوی مسجد و یا رادیو به گوش می رسید،نوجوانان  کم سن و سال فریمانی نمازشان را جلوی بنیاد شهید و در نزدیکی شهربانی توی پیاده رو اقامه می کردند.نور زرد رنک تیر برق چهره مان را دوست داشتنی کرده بود.یک کامیون دور فلکه می ایستاد،سوار کامیون می شودیم...چند فرد مسن  هم با ما بودند.راه طولانی را به سمت سفید سنگ و چاه های که در اختیار جهاد سازندگی بود طی می کردیم.یک ردیف(کش) را باید می زدیم ،با اینکه روزه بودیم.(دست خو)ابزاری ساده ای برای وجین داشتیم.گاه از پشت یک بوته مار شتری مثل فنر بیرون می پرید و به یک باره همه تلاش می کردند سرش را به سنگ بکوبند.چهرهای بسیار شاخص و با استعداد شهرمان آن روزهاصورتشان و لب های شان را خورشید نوازش می داد و دست هایشان جغرافیایی می شد(تاول می زد )،و دستهای کودکانه شان  مردانه و پینه بسته شده بود.دکتر علی رضا احمدزاده(قاری قران) ؛دکتر مجید صفدری(با وضو سرکلاس می آمد) ؛محمد و رضا رضازاده مقدم(پر تلاش در بسیج آن زمان)جناب عبدالهی،....سرکارگر اهل روستای قلعه نو بودبه گمانم فامیلش گلپور بود.هنوز در هر سحر خودم را همان کودک مدرسه راهنمایی می بینم که آفتاب زده و تشنه و گرسنه(روزه دار)در مزرعه برای ۴۰ تومان در تکاپو هستم.البته شاید خالی کردن تفاله ؛درو کردن با همکلاسی های مان (حسین ایزدی) و حتی کارگری (با محسن جاودانی)  و شاگردی کاشی کار(استاد رضا و استاد نبی) و شاگردی پدر و برادر؛ حالا همه اینهاخاطره ای شده است.حسن صادقی یونسی ۹۸ + نوشته شده در پنجشنبه هجدهم فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۴:۲۴ ب.ظ توسط حسن صادقی یونسی , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها