جغرافيای انسانی و طبیعی " فريمان"

متن مرتبط با «مشهور» در سایت جغرافيای انسانی و طبیعی " فريمان" نوشته شده است

نمایش راننده مشهور *نمایش خیلبانی کوتاه

  • نمایش نامه [خیابانی]" راننده مشهور"(براساس خاطره :آقای افزون در دوره دفاع مقدس)نویسنده و تهیه و تنظیم: حسن صادقی یونسی*لودرچی:(رزمنده )جنگ جنگ است و عزت و شرفو دین ما در گرو همین مبارزات استمنصوری:بیایید بنگرید اینجا بندر فاو است؛دارای سه منطقه ای به نام البهار؛خور عبدالله؛کارخانه نمک...(با دست به مناطق اشاره می کند)لودرچی:آمدیم استان خوزستان_اهواز جان ....ما را انداختند اینجا.... تو حال خودم بودم به یکباره سردار دلها حاج قاسم سلیمانی را دیدم[رفتم جلو]سلام سردارحاج قاسم:سلام،آقای افزون *شهید نشدی؟؟!!لودرچی:نه هنوز شهادت لیاقت نداشتمحاج قاسم: تو از ملاهای قدیمی کنار هست؟؟!!لودرچی:(با کمی تعلل و مکث)...پدر خانمم از این ملاهای قدیمی استحاج قاسم:می آیی برویم خط؟لودرچی:(با اشتیاق)سردار هرجا بگویید می آیم*منصوری:(اشاره می کند)رفتیم و رفتیم...(حرکت می کنند)یک جایی کانال بود و سنگر کمین(صدای تک تیراندازی و چند انفجار خمپاره و شلیک کلت منور)حاج قاسم:خدا با تو است *شب تا صبح سنگر می زنی؛اما تیر نمی خوریمنصوری: (با دست اشاره می کند)آنجا هم سه راهی مرگهلودرچی:حومه کارخانه نمد*(مکث و حالت پرسشی)چرا به اینجا سه راهی مرگ میگویند؟؟؟حاج قاسم:هرکسی برود امکان ندارد که تیر به سمتش نیایدلودرچی: اما من چند بار رفتن اما اتفاقی نیفتادسردار: (با لبخند)اون موقع خواب بودند!؟( چند ثانیه پخش موزیک سنتی مذهبی بوشهر){سه نفر قدری با سلاح حرکت می کنند...و یک دفعه سردار با دست اشاره می کند ...ایست}سردار:این ها بعثیون عراقی هستند....اگردل و جرات داری برو اون سمتمنصوری: (دوربین را به لودرچی می دهند)نگاه کنیدلودرچی: ممنون ....برادر زارع منصوری...کرمانی*ان شاالله شهید بشی(لحظه ای بعد) او وه...جایگاه لشکر صدا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها