بانوان در عرصه دفاع مقدس

ساخت وبلاگ

جمعه چهارم مهر ۱۳۹۹ | ۹:۴ ق.ظ | حسن صادقی یونسی -

دوران هشت سال دفاع مقدس بود،سال ۱۳۶۴هجری شمسی،  من امدادگر بودم، در بیمار ستان ۱۷ شهریور مشهد ،توفیق خدمت گزاری به مجروحین ایثارگر ی رو داشتم که همه روزه از متطقه جنگی عازم بیمارستان می شدند، مجروحین جبهه ها  از شهرهای مختلف بودند ،از شیراز واصفهان وقم ومشهد داشتیم تا تهران وبابل وسمنان وتبریز ،با لهجه های شیرین ومتفاوت اما همه یک دل ویک صدا،  وعجیب اینکه همه صبور و خندان، بودند ،درد جسمانی گاهی بی تابشان  می کرد واز شدت الم،در تب می سوختند اما به جای فریاد  زدن ،می گفتند یا ابالفضل ،یا حسین، (ع).
 برای  مجروحین جنگی ما هم حکم پرستار وامدادگر رو داشتیم وهم نقش خواهر وخانواده آنها را ایفا می کردیم ،چرا که از شهرهای خود دور بودند وملاقات کننده  وهمراه شب نداشتند، در بخش ما، رزمندگانی رو  می آوردند که از ناحیه دوچشم مجروح بودندواز ناحیه پا یا دست قطع عضو شده بودند ،ً گاهی سوخته بودند وگاهی اعماءشکمشان کاملاً متلاشی شده بود ،چندین مرتبه به اتاق عمل می رفتند وبیرون می آمدند، هر بار چشم باز می کردند ،یکی از خواهران امداد رو بالای سرشان می دیدند، به ما می گفتند فرشته نجات، زخم های آنان رو تیمار می کردیم وتب شان را پایین می آوردیم، یادمه  سر پرستار یک بسته ست به من داد وقرار بود  زانوی قطع شده مجروحی رو  بعد از شستشو پانسمان کنم، زانوی این رزمنده  طوری قطع شده بود که هرچه تلاش می کردم ،نمی تونستم پانسمان رو، روی پا ،در قسمت بریده شده ،نگه دارم.، گلی وقت صرف شد وپانسمان بسته نمی شد و برادر مجروح همچنان با پای قطع شده وآویزان از تخت ،  به کار من نگاه می کرد وگاهی  لبخندی از سر ادب وبه معنای انتظار میزد،  مجروحین جبهه های حق علیه باطل، عجیب صبور بودند و افتخارات جانبازی خویش را به رخ ما می کشیدند،   یادمان باشد  هشت سال دفاع مقدس، با ایقارگری، از خود گذشتگی، شجاعت وشهامت  وایمان واعتقاد به حق  این رزمندگان سلحشور، ماندگار شد ودر جهان آوازه گرفت.  (بخشی از خاطرات  من،) راوی، اکرم سلاطینی،فریمان

جغرافيای انسانی و طبیعی " فريمان"...
ما را در سایت جغرافيای انسانی و طبیعی " فريمان" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1347-87o بازدید : 209 تاريخ : يکشنبه 11 آبان 1399 ساعت: 19:06